تو دریای عشقی و من بلم
تو شمع فروزانی و گردت منم
تو معنای عشقی بنازم تو را
به راهت نمایم دل و جان فدا
نگاهت دل از دست من در ربود
نگاهت همه واژه و حرف بود
چه حرفی فریبنده تر از ان نگاه
که روز سپیدم نموده سیاه
بیا تا دمی درد دلها کنیم
در گوش هم عشق نجوا کنیم